دو راهی جان و نان

به گزارش وبلاگ سیب رایانه، فرقی نمی کند زمستان باشد یا تابستان، بهار باشد یا پاییز. باید بارش را بر دوش بکشد و قامتش را نه از سر فروتنی، بلکه از سر اجبار خم کند تا به نرخ جان، نانی کسب کند. از صخره های صعب العبور بگذرد و قدم در راه مرگ بگذارد! کولبری که صدای نفس های خسته اش به گوش های ما و آنهایی که باید نمی رسد؛ مگر گرفتار بهمن گردد، مگر زیرخروارها برف دفن گردد.

دو راهی جان و نان

وبلاگ سیب رایانه- مریم ورشوئی، از خودم می پرسم آیا سالی بوده که مرگ کولبران را در صدر اخبار نشنیده باشیم؟ سال95 بود که مرگ 4 کولبر در سردشت همه مان را در بهت و غم فرو برد؛ کولبرانی که ریزش بهمن برای زندگی مجالشان نداد. در همان سال، کولبر 19ساله دیگری اهل اشنویه در ارتفاعات سی چومان پیرانشهر بازهم بر اثر برف و ریزش بهمن با زندگی وداع کرد. سال 96 مرگ 4 کولبر دیگر در خوی دوباره به یادمان انداخت هنوز هستند کسانی که برای کسب لقمه ای نان جانشان را می دهند. انفجار مین در روستای دره وران مریوان نیز در سال 97 جان 2 کولبر دیگر را گرفت و در همان سال جسد یخ زده متین بدخشان، کولبر نوجوان اهل پیرانشهر پس از 10 روز در منطقه مرزی ننور بانه پیدا شد و بسیاری دیگر از کولبرانی که راه رفته را برنگشتند.

این تراژدی تلخ هنوز هم ادامه دارد؛ همین چند روز پیش بود که فرهاد و برادر بزرگش، آزاد خسروی برای اولین بار همراه سایر کولبرها راهی مرز شده بودند، اما دیگر بازنگشتند. اهالی روستایشان نی در مریوان پیکر یخ زده آنها را پیدا کردند. آنها پا به گردنه ژالانه نهادند تا مرهمی باشند بر درد پدر کم بینایشان. پدری که دیگر توان جمع آوری نان خشک را برای مخارج خانواده شش نفره اش نداشت. پدری که در عزای پسران از دست داده اش گفت: بی پولی این بلا را سرمان آورد. پسرانم را از دست دادم. فقر و بیکاری ما، بختمان را سیاه کرد.

این در حالی است که با صدور کارت مرزنشینی و تبدیل کولبری به پیله وری قرار بود همه معابر کولبری در آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان بسته گردد و دیگر خبری از کولبری نباشد. اما باید از مسئولان بپرسیم که چرا بخش زیادی از اهالی روستاهای مرزی این استان ها هنوز جانشان را کف دستشان می گذارند و با کولبری امرار معاش می نمایند؟ شاید جواب ساده باشد. بازهم آیین نامه ای صادر شد که قبل از آن که زیرساخت هایش برای اجرا فراهم گردد، فعالیت کولبران را غیرقانونی اظهار داشت؛ کولبرانی که بعضی از آنها هنوز شرایط استفاده از کارت مرزنشینی را ندارند.

شرایط دریافت کارت مرزنشینی برای ساکنانی مهیا است که تا شعاع 20 کیلومتری مرز زندگی می نمایند و با این شرط می توانند دربازارچه های مرزی به عنوان پیله ور مشغول به فعالیت شوند. ازسویی دیگر کسادی اوضاع بازارچه های مرزی به دلیل نبود همان زیرساخت های لازم دوباره اهالی روستاهای مرزی را باوجودی که شرایط پیله وری را دارند به سمت کولبری سوق داد. کولبرانی که قامتشان از سنگینی کالاها زیر فشار و اجبار بیکاری خم می گردد. بیکاری که نرخ آن در تابستان 98 در آذربایجان غربی8/7، در کرمانشاه 13/2 و در کردستان 12/2 اعلام شده است. (تسنیم15مهر98)

قبل از آن که برچسب قاچاقچی را بر کولبران بنهیم و مثل همواره صورت مساله را پاک کنیم، شاید بهتر باشد فکری برای ایجاد اشتغال در این استان هایی که همواره کولبرانش قربانی بیکاری و فقر می شوند؛ کنیم. استان هایی که صنعتی نیستند و کارخانه های چندانی برای مشغول شدن بومیان خود ندارند. کاش روزی برسد که در صدر هیچ اخباری مرگ کولبران ما را به یاد این شعر شیرکو بی کس نیندازد که مگر چه می خواهم از وطن؟ جز لقمه ای نان و خیالی آسوده.

منبع: همشهری آنلاین

به "دو راهی جان و نان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دو راهی جان و نان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید